!دردت رو به کسی نگفتی، خيالت که از اونرو پريشونی
!دوره افتادی اين درو اون در، تا حالا به چند تا گفتی؟
بهتر شدی؟
ابله! آخه درد بلاهت که درمون نداره. عينهو اسارت! اسير شدی اما ارباب
!دوره افتادی اين درو اون در، تا حالا به چند تا گفتی؟
بهتر شدی؟
ابله! آخه درد بلاهت که درمون نداره. عينهو اسارت! اسير شدی اما ارباب
! قبل از آزاد کردنت نفله شد
چه حالی داری؟
آستين می خوای اشک هاتو پاک کنی؟ يهو فک نکنی علاجه ها! فقط کمک می کنه وقتت پرشه تا نوبت خلاصيت برسه
...هی
...اينارو گفتم خودتو بيشتر از اين انگشت نما نکنی. برو، بسوز
!خلق خدا گناه نکرده که به پای اشتباهات تو سنگ صبورت باشه! آها نه، به پای اشتباهت
!اينقدر آسه رفتی، آسه اومدی مبادا بلغزی، مبادا يه روزی برسه بگی ای کاش! درست رفتی اما يه جا بدجور غلتيدی نه؟
ميدونم... يه کاری که از پسم بر بياد اينه که آستين منو با خودت ببری تا هر وقت هر جا دلت گرفت يه کنجی ، گوشه کناری خلوت کردی و خواستی، بدون رسوايي بسوزی
چه حالی داری؟
آستين می خوای اشک هاتو پاک کنی؟ يهو فک نکنی علاجه ها! فقط کمک می کنه وقتت پرشه تا نوبت خلاصيت برسه
...هی
...اينارو گفتم خودتو بيشتر از اين انگشت نما نکنی. برو، بسوز
!خلق خدا گناه نکرده که به پای اشتباهات تو سنگ صبورت باشه! آها نه، به پای اشتباهت
!اينقدر آسه رفتی، آسه اومدی مبادا بلغزی، مبادا يه روزی برسه بگی ای کاش! درست رفتی اما يه جا بدجور غلتيدی نه؟
ميدونم... يه کاری که از پسم بر بياد اينه که آستين منو با خودت ببری تا هر وقت هر جا دلت گرفت يه کنجی ، گوشه کناری خلوت کردی و خواستی، بدون رسوايي بسوزی