تا وقتی زنده ام که بر عقايدم پايبندم و برای رسيدن به آن تلاش می کنم. ، در حال حاضر که می نويسم هنوز زنده ام... . و اما دغدغه هايم... سبزينه فريادم در گلو پژمرد و من از اين روز ميترسيدم. انگار از روزگاری که امواج ما شهر را فرا ميگرفت سال ها گذشته، می خراميديم و سبز بوديم، دنيا را به انتظار برگی کوچک که نهالی ازهمدلی بر آن بنگاريم سپری می کرديمو اما امروز، سيه پوش از دست رفتگانمان هستيم و دلنگران اينکه فردا کداميک نيستيم. در پس نگاه ها حسرت ها ميبينم ......ای کاش هيچوقت اينروزها نبود، ای کاش هيچوقت ينروزها را نمی ديدم
whatever!
you can see whatever here!
0 Comments:
Post a Comment
<< Home