ميدونی جديدا هر کاری ميکنم ر...ده ميشه توش!!! خسته شدم بس که بخاطر نکرده ها متهم شدم.... راست راست راه بری و متلک رو دوشت سوار کنن و هيچی نگی معنی کامل و تامه اوسکل هستش که در اينجا اشاره نمی کنم! اصلا يه وقت فکر نکنين منظور نويسنده نبوده بلکه تمثيلی از نويسنده بوده! از امشب تصميم بر اين شده که خواهر و مادر هرکی که اين حرکت شنيع رو مرتکب بشه به عقد هم در بيارم تا لاقل دلم خنک شه!

چه مهم ديگران چی فکر ميکنن ! انگ ديوونگی که بهمون میزنن ! پس بنا به شيوه استنتاجی و اثبات های نيوتنی و فيثاعورسی که من هيچ وقت نفهميدم که کی بود اولين بار فيثاغورس رو به اين فرم مسخره نوشت در حالی که میشد نوشت فيساقورس! و خيلی مدلهای ديگه.... از ديوانه هر کاری بر می آد

آآآیییییییییییییییییی ملت ديگه قاط زدم

قطار می رود
تو می روی
تمام ايستگاه می رود
و من چقدر ساده ام،
...که سالهای سال

******************************
پ.ن: امروز تو گردگيری اتاقم يه تيکه از کاغذام رو پيدا کردم. نمی دونم کی و کجا نوشتمش... همین

کوچيک که بودم تو تمام رويا هام خودمو فاتح میدیدم، نمیدونم چرا اينقدر جاه طلب بودم! شایدم هستم

پ.ن: يادی از چند تا شاهکار دوران طفوليت

تا حالا شده چشم هات هميشه نمناک باشه؟ با قطره اشکی گوشه ی چشم ها برای روز مبادا که هر وقت در خيابان های غربت راه می روی به کار بيايد و چراغ ها را ببرد در هاله ی کريستال تراش خورده و رنگها را در خودش تکرار کند؟ اين رنگها و هاله ها، بر پدرش لعنت! هرچه نورانی تر و رنگی تر باشد بيشتر احساس تنهايي و غربت می کنی