دست بر پيشانی پيشانی بر دست نشسته بر رهگذری به انتظار تا که شايد کسی چيزی نه آن کس که هماره نه آن چيز که هميشه داغ داغ اين نيامده ر ا ثانيه به ثانيه بر دل نهادن بار بار اين گم شده را دم به دم بر دوش کشيدن زخم اين زخم ناخورده را روز به روز به رخ دريدن شايد کار من همين باشد!