کرونا...
هی! با توام آینده من اگه هستی... اینو برات نوشتم ازین دوران:
مینویسم با اینکه حسرت در آغوش گرفتن خانواده م رو دارم در این لحظه تمام اعضای خانواده سلامت هستند، شادم.
هر شب زنگ میزنم به همه صداشون رو میشنوم و تصویرشون رو میبینم چون این چیزی که الان دارم ارزشش تخمین زدنی نیست.
اگه تونستی ازین مهلکه حون سالم بدر ببری و یه روزی اینو بخونی اینو بدون، ما نسل بشر دنیا رو به گند کشیدیم، دنیا ازمون انتقام گرفت. دیگه خیلی از اطرافیانت رو شاید نتونی ببینی، شاید زندگیت فرق کرده باشه یادت نیاد یه زمانی دوستاتو که میدیدی بقل میکردین همو، شاید الان دارین با علامت سر فقط سلام میکنین... خوب که فکر میکنم همه چی رسم و عادته. باز برمیگردم....
0 Comments:
Post a Comment
<< Home