ساقرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی
تو تشنه کامم کشتی در سراب ناکامی اه ای بلای نافرجامی ها
نبرده لب بر جامی ميکشم به دوش از حسرت بار مستی و بدنامی ها
شکايت از که کنم
حکايت از که کنم
که خود به دست خود آتش بر دل خون شده ی نگران زده ام....................
تا نام من رقم زده شد
یکباره مهر غم زده شد
بر سرنوشت آدم
ساقرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی................................
رفته ام ز دست ای ساقی
تو تشنه کامم کشتی در سراب ناکامی اه ای بلای نافرجامی ها
نبرده لب بر جامی ميکشم به دوش از حسرت بار مستی و بدنامی ها
شکايت از که کنم
حکايت از که کنم
که خود به دست خود آتش بر دل خون شده ی نگران زده ام....................
تا نام من رقم زده شد
یکباره مهر غم زده شد
بر سرنوشت آدم
ساقرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی................................
0 Comments:
Post a Comment
<< Home